احمدی نژاد وقتی(درسال84) کاندیدا شد در صداوسیما گفت 25 سال است در این مملکت خوردند و بردند، من گفتم اگر حضرت امام بود و این حرفها را میشنید میگفت صلاحیتش را تأیید نکنند. بهخصوص اوایل انقلاب کسانی که در این مملکت کار کردند، واقعا افراد صادقی بودند و اگر توانستیم در جنگها و بحرانها بالا بیاییم، با وجود اینکه آمریکا اینطور نمیخواست.
«میگویند اکثر مردم نمیفهمند؛ آیا شما میفهمید؟ معیار اینکه شما فهمیدید چیست؟ معیار حق بودن یک مطلب یا یک رفتار چیست؟ یک معیار ملموس معیاری است که اکثریت قاطع جامعه پذیرای آن باشد، این معیار درست است.
حسین راغفر پژوهشگر در شبکه ۴: بسیاری از مسئولان نظام ما در زمین اسرائیل بازی می کنند. برای دختری که روسری خود را سر چوب کرده ۲۲ سال زندان می دهند، آن وقت چپاولگران راست راست راه می روند و به ریش ملت می خندند و از کشور خارج می شوند.
برخی مسئولین ما تار موی دختری در ایران بیرون باشد بلوا درست میکنند اما بچههای خودشان در خارج از کشور با لباس زیر میگردند! ما ۱۰ بار آمدیم بعضی وزرا را استیضاح کنیم نماینده پارلمانی وزیر میآمد یکی را با استخدام یکی را با ماشین و یکی را با کارخانه رفیق خودشان میکرد
مطهری، نماینده گرمسار در مجلس: اگر برادر کسی که کاندیدای شورای شهر است یک بست تریاک کشیده باشد پدرش را در می آوریم اما برادر رئیس جمهور دزد است، برادر معاون اول رئیس جمهور دزد است، دختر وزیر دزد است اما با او کاری نداریم!
ترس اصولگرایان از شبکههای اجتماعی چند چیز است. آزادی و وحدت عمومی و به حاشیه رفتن صداوسیما. منظور از آزادی نیز امکان بیان سخنان مسوولانه و قابل سنجش است. آزادی فحاشی و توهین و دروغ مساله آنان نیست. چون این را دارند و در این زمینه دست بالا را نسبت به دیگران دارند.
کسانی که می گویند رئیس جمهور بیشتر از 15 درصد اختیار ندارند دروغ می گویند، اینها یکسری وعده ها می دهند بعد که نمی توانند آن را عملی کنند، می گویند نمی گذارند ما کار کنیم و رئیس جمهور اختیار ندارد!
من بسیار متاسفم برای کسی که میرود تبلیغ میکند و رای مردم را میگیرد و بعد سیلی به سرباز میزند. چه آن بازپرسی که در بابل این کار را کرد و با او برخورد نشد و چه این رفتار نماینده مجلس، از دید ما سیلی به نظم اجتماعی کشور است. اینها نماینده واقعی مردم نیستند. همه مردم باید قانون را رعایت کنند و فرقی بین نماینده و سرباز نیست. حتی اگر سرباز تخلف…
سال ۸۸، فتنه رخ داد، اما نه از سوی میرحسین، بلکه دیگران. سال ۸۸ شرایط به گونهای بود که همه میگفتند رای با میرحسین است، بعد یکباره دیدیم چیز دیگری شد. تخلفاتی بود مثل اظهارنظر دستاندرکاران انتخاباتی در حمایت از احمدینژاد، با ماشینهای دولتی تبلیغ میکردند. به نفع موسوی در شهرها سخنرانی میکردم. ۸۴ به هاشمی رای دادم و ۸۸ به میرحسین.
انتخابات نباید به گونهای باشد که اگر نامزدها به صورت قرعهکشی هم انتخاب شوند، فرق چندانی با رای دادن مردم نداشته باشد. نفس مشارکت با کیفیت و کمیت بالا، حلال بسیاری از مشکلات است.