لاوروف و مکانیزم ماشه!
اخیراً سرگئی لاوروف، وزیر خارجهٔ روسیه، در اظهاراتی مدعی شد که «مکانیزم ماشه» (snapback) یا سازوکار بازگشت خودکار تحریمها علیه ایران، در جریان مذاکرات نهایی برجام مستقیماً بین محمدجواد ظریف و جان کری تنظیم و نهایی شد، و سایر طرفها از جمله روسیه فقط «ناظر» بودند.
ابوالقاسم عابدین پور
او همچنین از این بند به عنوان «تلهای» یاد کرد که بعدها موجب سوءاستفادهٔ آمریکا شد. این سخنان واکنشهای فراوانی در میان تحلیلگران برانگیخت، زیرا برداشت او با روایت رسمی روند مذاکرات و متن حقوقی قطعنامهٔ ۲۲۳۱ همخوانی کامل ندارد.
برای ارزیابی این ادعا، باید سه بُعد را بررسی کنیم:
۱. جایگاه واقعی مکانیزم ماشه در قطعنامه و برجام،
۲. نقش طرفها در طراحی و پذیرش آن،
۳. صحت تاریخی سخنان لاوروف دربارهٔ «نهاییشدن توسط ظریف و کری».
۱. سازوکار ماشه در برجام و قطعنامهٔ ۲۲۳۱
«مکانیزم ماشه» یا snapback mechanism در واقع بخشی از تضمینهای اجرایی برجام بود که در قطعنامهٔ ۲۲۳۱ شورای امنیت (مصوب ۲۰۱۵) گنجانده شد.
بر اساس بندهای ۱۱ تا ۱۳ این قطعنامه، هر «شرکتکننده» در توافق میتواند در صورت مشاهدهٔ «نقض اساسی» از سوی ایران، موضوع را به شورای امنیت گزارش دهد. اگر طی ۳۰ روز شورای امنیت برای ادامهٔ لغو تحریمها تصمیم نگیرد، همهٔ تحریمهای سازمان ملل بهصورت خودکار بازمیگردندوهیچ کشوری نمیتواند با وتو جلوی بازگشت تحریمها را بگیرد،
روند بازگشت خودکار است، مگر آنکه شورای امنیت بهصورت فعال تصمیمی مخالف اتخاذ کند.
۲. نقش طرفها در شکلگیری این سازوکار
اما سؤال اصلی اینجاست: آیا همانطور که لاوروف میگوید، این بند صرفاً در گفتوگوی ظریف و کری طراحی و پذیرفته شد؟
شواهد موجود چنین چیزی را تأیید نمیکند.
بر اساس روایتهای رسمیِ مذاکرات و اسناد منتشرشده از سوی تیمهای مذاکرهکنندهٔ اروپایی، آمریکایی و ایرانی، سازوکار snapback از همان مراحل میانی مذاکرات در سال ۲۰۱۴ در دستور کار بود.
هدف آن، تضمین قابل بازگشت بودن لغو تحریمها برای جلب رضایت کشورهای غربی بود که نگران «پایداری امتیازات به ایران» بودند.
در طول مذاکرات، دیپلماتهای سه کشور اروپایی (فرانسه، آلمان، بریتانیا) و آمریکا به طور مشترک روی جزئیات حقوقی این مکانیزم کار کردند.
گزارشهای تحلیلی (از جمله Security Council Report و Arms Control Association) نشان میدهند که این سازوکار حاصل یک اجماع چندجانبه بود نه نتیجهٔ گفتوگوی خصوصی میان دو وزیر.پس، نسبتدادن «اختراع یا پذیرش کامل این مکانیزم» به یک جلسهٔ دوجانبه، اغراقآمیز و نادقیق است.
۳. منشأ تاریخی و سیاسی اظهارات لاوروف
اظهارات اخیر لاوروف بازتابی از نارضایتی مسکو نسبت به نحوهٔ استفادهٔ آمریکا از همین مکانیزم در سال ۲۰۲۰ است.
در آن زمان، دولت ترامپ — با وجود خروج از برجام — ادعا کرد همچنان «عضو مشارکتکننده» است و از طریق همین سازوکار میتواند تحریمهای سازمان ملل را بازگرداند. روسیه، چین و اروپا این اقدام را غیرقانونی دانستند، اما واشنگتن بهصورت یکجانبه بازگشت تحریمها را اعلام کرد.
از دید روسیه، این حادثه نشان داد که طراحی snapback ابزاری برای «سوءاستفادهٔ غرب» است؛ و از همین منظر، لاوروف آن را «دام» یا «تلهای که در مذاکرات کار گذاشته شد» مینامد.
با این حال، این تعبیر سیاسی است — نه واقعیت حقوقی یا تاریخی. زیرا روسیه خود در سال ۲۰۱۵ به قطعنامهٔ ۲۲۳۱ رأی مثبت داد و از جزئیات متن آگاه بود.
۴. جمعبندی تحلیلی
سخنان لاوروف دربارهٔ مکانیزم ماشه را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:
1. بخش نادرست یا اغراقآمیز:
ادعای اینکه این سازوکار صرفاً میان ظریف و کری ساخته و پذیرفته شد، فاقد پشتوانهٔ مستند است. طراحی آن حاصلِ کار مشترک تیمهای چندجانبه و تصویب جمعی شورای امنیت بود.
2. بخش تفسیری یا سیاسی:
تعبیر «تله» یا «کمین» دیدگاه سیاسی روسیه پس از سوءاستفادهٔ آمریکا از این بند است، نه بازتابی از روند واقعی نگارش سند .بنا بر این اظهارات لاوروف از واقعیت پیش آمده بسیار دور است.
در نهایت مکانیزم ماشه نه اختراع ظریف بود و نه طرحی پنهان از سوی آمریکا؛ بلکه حاصل یک فرایند پیچیدهٔ چندجانبه برای اطمینانبخشی به طرفهای غربی بود.
روسیه و چین نیز در زمان تصویب آن کاملاً در جریان جزئیات بودند و رأی مثبت دادند.
بنابراین، هرچند لاوروف از منظر سیاسی ممکن است حق داشته باشد که از پیامدهای این بند ناراضی باشد، اما از منظر تاریخی و حقوقی، سخنان او دربارهٔ نقش ایران در طراحی آن دقیق و صحیح نیست.