صلح ترامپ: خوش بینی و بدبینی یکسان!
احتمالا کاتالیزور توافق دیروز حملەی ناکام به قطر بود. نتانیاهو از فرط سردرگمی استراتژیک و برای گشودن بن بست مساله به کادر رهبری حماس در دوحه عمل کرد. اما نتیجه عکس بود. ترامپ خشمگین شد و بی بی را جلوی دوربین ها وادار به عذرخواهی از امیر قطر نمود.
طرفین جنگ غزه، هیچ یک به تمام اهداف خود دست نیافتند
صلاح الدین خدیو/ روزنامه نگار
با احتیاط و بدبینی ناشی از شکست تجربیات پیشین، باید گفت امروز یک لحظەی ناب تاریخی در خاورمیانه است. پس از دو سال و دو روز رسما درگیری حماس و اسرائیل به پایان رسید؛
طولانی ترین جنگ تاریخ اسرائیل و یکی از ویرانگرترین نبردهای عصر حاضر به لحاظ تلفات غیرنظامیان و حجم گستردەی ویرانی در نوار غزه.
پرسش از برندە و بازندەی آن همانقدر بیراه است که پیش بینی دربارەی دوام و پایداری آتش بس یا طرح صلح کنونی.
طرفین جنگ، هیچ یک به تمام اهداف خود دست نیافتند. نتانیاهو به یک پیروزی نمایشی بزرگ احتیاج داشت: کشتی های پهلو گرفته در ساحل غزه که با پرچم سفید رزمندگان و رهبران حماس را سوار و آنها را به مقاصدی دوردست در شاخ آفریقا یا ساحل جنوبی خلیج فارس می بردند.
مشابه اخراج پرهیاهوی یاسرعرفات و چریک هایش از بندر بیروت در 21 اوت 1982.
به یمن تونل ها و شهر زیرزمینی غزه این اتفاق نیفتاد و رزمندگان حماس پایداری عجیبی نشان دادند. با کشته شدن حدود 500 سرباز اسرائیلی جامعەی داخلی آن بیش از هر زمانی طعم تلخ جنگ را چشید.
اما به چه قیمت؟ به بهای ویرانی هشتاد درصد تمام سازەهای غزه و کشته و زخمی شدن بیش از دویست هزار نفر از ساکنان آن. این رقم درشت، درست معادل ده درصد جمعیت این باریکه است.
سهم زنان و کودکان به نسبت جمعیت حتی از این هم بیشتر است.
مضاف بر این حماس تقریبا تمام کادر رهبری و فرماندهان اصلیش را از دست داد و تصورش برای یک جنگ کوتاه کوچک مقیاس بی پایه از آب درآمد. چه حماس هیچگاه تصور نمی کرد که با در دست داشتن 250 گروگان - درشت ترین رقم در تاریخ اسرائیل - گرفتار یک جنگ فرسایشی دو ساله شود که فورا به یک کارزار هدفمند نسل کشی تغییر ماهیت دهد.
این غفلت راهبردی دقیقا همان چیزی بود که به بهای تغییر خاورمیانه تمام شد. بر اثر شکست هفت اکتبر ادراک امنیتی و دیدگاه استراتژیک اسرائیل به کلی متحول شد و به تدریج جنگ به لبنان، سوریه، یمن و ایران گسترش یافت.
امری که به تغییر حکومت در سوریه و تضعیف شدید حزب الله و از هم پاشیدن نسبی محور ایران در منطقه انجامید.
سرانجام آنچه طرفین را به نقطەی امروز رساند، فرسایش تدریجی دو عامل به موازات هم بود: توان نظامی حماس که به تدریج تحلیل می رفت و تاب آوری سیاسی اسرائیل که در داخل و خارج به حداقل خود رسیده بود. به گونه ای که دفاع از آن حتی برای متحدان سنتی اش به امری دشوار و غیرممکن تبدیل می شد.
احتمالا کاتالیزور توافق امروز حملەی ناکام به قطر بود. نتانیاهو از فرط سردرگمی استراتژیک و برای گشودن بن بست مساله به کادر رهبری حماس در دوحه عمل کرد. اما نتیجه عکس بود. ترامپ خشمگین شد و بی بی را جلوی دوربین ها وادار به عذرخواهی از امیر قطر نمود.
کوتاه زمانی بعد قطر به صورت دوفاکتو تا مرتبەی یک عضو ناتو بالا رفت. از اینجا به بعد فشارها بر روی اسرائیل شتاب گرفت. از جانب تنها طرفی که قادر به اعمال آن بود و توافق امروز بدست آمد.
علیرغم خوش بینی های اولیه، بدبینی های رایج در مورد آتیەی آن به قوت خود باقیست.
بندهایی از طرح بیست مادەای ترامپ می تواند دستمایەی مناقشە های بی پایان و حتی شکست ابتکار صلح کنونی شود.
خلع سلاح حماس یکی از این موارد است. دور از ذهن است جنبشی که هنوز هزاران رزمندەی مسلح دارد و احتمالا پایگاه مردمی اش دست نخورده مانده، تن به ترک سلاح بدهد. چطور چیزی که با جنگ محقق نشده، با مذاکره بدست می آید؟
از سوی دیگر عقب نشینی کامل اسرائیل هم چیزی نزدیک به محال است. تجربەی جنگ اخیر لبنان می گوید که اسرائیل این بند را به خلع سلاح کامل حماس پیوند می دهد.
به ظن قوی حماس هم آن را به تشکیل دولت مستقل فلسطینی منوط می سازد که به صورت کلی طرح ترامپ به آن متعهد شده است.
علاوه بر این، خارج شدن اهرم فشار گروگانها از دست حماس، دست اسرائیل را برای اعمال فشار نظامی باز نگه می دارد. این همان دغدغەی اصلی حماس است که امروز از زبان سخنگوی آن بیان شد و خاضعانه از میانجیگران خواست اسرائیل را برای رعایت تعهداتش تحت فشار قرار دهند.
با وجود این ابهامات و موافقت حماس با بخشی از طرح ترامپ و نه همەی آن، آنچه ترامپ را به پیشوازی آن واداشت، پذیرش آزادی تمام گروگانها در سه روز اول آغاز توافق بود.
این مهم ترین نرمشی است که حماس تاکنون از خود نشان داده بود.
باید با ترکیبی از احتیاط و امید منتظر روزها و هفته های آینده ماند و دید که از دل طرح ترامپ و دو سال جنگ چه نوع غزەای از زیر آوار بیرون می آید!/ شارنامه