روستایی؛ آدم مهاجرت نیستم
آدم مهاجرت نیستم/ به جشنواره های خارجی هم که میروم روز پنجم حوصله ام سر میرود.
سعید روستایی در گفتگویی تفصیلی با مجله فیلم امروز درباره روند ساخت زن و بچه گفت: خیلی بدم میآید که اسم من، فیلمساز…با توصیف خاصی، باشد و دوست دارم فقط فیلمساز باشم، همین. نهایتا فیلمساز خوب یا بد و اصلا نمیخواهم عنوان دیگری به آن بچسبد.
فیلم تازه سعید روستایی با عنوان “زن و بچه” گیشه خوبی در تابستان داشت و این فیلم از گزینه های ارسال به اسکار هم بود که در دقیقه نود ورق برگشت.
سعید روستایی در گفتگویی تفصیلی با مجله فیلم امروز درباره روند ساخت زن و بچه گفت: خیلی بدم میآید که اسم من، فیلمساز…-با توصیف خاصی، باشد و دوست دارم فقط فیلمساز باشم، همین. نهایتا فیلمساز خوب یا بد و اصلا نمیخواهم عنوان دیگری به آن بچسبد.
او درباره دشواری های تولید زن و بچه، ادامه داد: برای ادامه کارم به عنوان فیلمساز، انتخاب چهارم برای کار همین “زن و بچه” بود و این مساله هم ربطی به حواشی حول “برادران لیلا” نداشت ولی به هر حال وقتی بعد از چند روز کار، فیلمبرداری “زن و بچه” متوقف میشود و مرا احضار میکنند به طور طبیعی دچار مشکل میشوم. یک روز تعطیل و در هوایی آلوده حداقل ۶۰۰ تا ۷۰۰ دانشآموز را آورده بودیم تا یک سکانس شلوغ را بگیریم و حالا در این شرایط مرتب هشدار میدهند و اذیت میکنند و با اینکه فیلمنامه را تمام ارگانها خوانده بودند و مجوز دادند انگار میخواستند این کار هم مثل “برادران لیلا” بی سروسامان بماند و قاچاق شود و سرمایه به باد رود.
این کارگردان درباره دردسرهای نمایش “برادران لیلا” در جشنواره کن گفت: اتفاقات جشنواره کن خارج از کنترل بود مثل ماجرای بوسه نوید محمدزاده و همسرش که اصلا ربطی به ما نداشت. بعد هم که حادثه سینما متروپل رخ داد که ما از ابعادش اطلاع نداشتیم و وقتی فهمیدیم جایزه خود را به قربانیان تقدیم کردم. وقتی به ایران برگشتیم سین جیم ها شروع شد و من را مسبب همه اتفاقات میدانستند و حتی مقصر بوسه نوید من بودم و میگفتند تو به نوید خط داده ای در حالیکه روح من هم خبر نداشت و نوید هم میگفت، به خود من بگویند تا جواب دهم! فضا تندتر شد و نسخه قاچاق فیلم که آمد تحلیلهای سیاسی عجیب و غریب رخ داد…
سعید روستایی درباره وسوسه مهاجرت به اروپا و فیلمسازی در آن سوی آبها بیان داشت: من آدم مهاجرت نیستم و تمام عوامل فیلمهایم دوستان صمیمی هستند و در روزهای غیرکاری هم با هم زندگی میکنیم و حتی به جشنواره های خارجی هم که میروم روز پنجم حوصله ام سر میرود چون برای من خارج از ایران زندگی بعد از کار وجود ندارد.
روستایی تاکید کرد: عده ای درظاهر هم که شده زندگی در خارج از ایران را بلدند اما من بلد نیستم. مثلا روزی هشت تا ده ساعت کار است و من میدانم چه کنم ولی بعدش را نمیدانم. زندگی من همین جاست و هیچ وقت به رفتن فکر نکرده ام و نخواهم رفت.
منبع: سینما روزان