سکوت یک جامعه، متنی است بدون عنوان
سکوت جامعه همیشه به یک معنا نیست. گاهی نشانهای از اعتماد است، گاهی حاصل ترس، و زمانی نیز از دل ناامیدی یا حتی انتظار برمیخیزد. برای فهمیدن این سکوت باید فراتر از ظاهر، به بستر اجتماعی و سیاسی نگاه کرد.
ابوالقاسم عابدینپور
گاهی سکوت نشانهٔ اعتماد و رضایت است؛ در کشورهایی مانند نروژ و سوئد، مردم کمتر به خیابانها میآیند چون سازوکارهای حکمرانی شفاف، رفاه اجتماعی گسترده و اعتماد به نهادها وجود دارد. اینجا سکوت نه به دلیل بیتفاوتی، که نتیجهٔ احساس امنیت و اطمینان است.
اما سکوت میتواند معنای دیگری هم داشته باشد: ترس یا سرکوب. در جایی مانند کره شمالی، اعتراض عمومی تقریباً وجود ندارد، نه به دلیل رضایت مردم، بلکه به خاطر محدودیت شدید آزادی بیان و مجازاتهای سنگین برای هر انتقاد. در چنین فضایی، سکوت بیشتر شبیه سپری دفاعی است تا نشانهٔ آرامش.
نوع سوم، بیتفاوتی یا ناامیدی است. در برخی کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین که با فساد گسترده و ناکارآمدی مزمن روبهرو هستند، بخشی از مردم دیگر در انتخابات شرکت نمیکنند یا اعتراضی نشان نمیدهند. آنها باور دارند که «هیچ چیز تغییر نخواهد کرد»، و این باور، مشارکت سیاسی را به حداقل رسانده است.
و البته گاهی سکوت تنها به معنای انتظار و مشاهده است. پس از انتخاب دولت جدید در فرانسه یا بریتانیا، مردم معمولاً چند ماهی آرام میمانند تا عملکرد تیم تازهکار روشن شود. در این دوره، اعتراض یا حمایت گسترده به تعویق میافتد و جامعه در حالت پایش قرار دارد.
در نهایت، سکوت یک ملت مانند یک متن بدون عنوان است؛ معنا و پیامش را تنها با خواندن تمام زمینه و نشانههای پیرامون میتوان فهمید. سکوت ممکن است آوای آرام رضایت باشد یا فریادی خاموش از دل ناامیدی. آنچه تعیینکننده است، نه صدای بلند، که داستان پنهان پشت این بیصدا بودن است.