ترامپ از مواضع تند خود علیه ایران عقب نشینی می کند
ترامپ مجبور خواهد شد از مواضع تند خود علیه ایران عقب نشینی کند/ ترامپ به مواضع منطقی ایران احترام بگذارد.
حدود چهار ماه است که دونالد ترامپ سکان بزرگترین قدرت جهانی را با انواع اختلافات و بحرانهای داخلی و خارجی در اختیار گرفته است و نوعی از سیاست یکجانبه را پیش گرفته است.
روزنامه هم میهن نوشت: این یکجانبهگرایی که همه چیز را به اراده و خواست خود منوط میکند در مسائل داخلی معمولاً به بنبست میخورد؛ زیرا در داخل ایالات متحده ازیکسو نهادهای قدرتمندی وجود دارند که مانع از یکهتازی و اقدامات خلاف و فراقانونی او میشوند و از سوی دیگر، قدرتهای مدنی و مستقل از دولت و کاخسفید هستند که در برابر سیاستهای او مقاومت میکنند.
نمونه اول، احکامی است که دادگاههای آمریکایی علیه برخی از دستورات ترامپ داده و آنها را لغو میکنند؛ از جمله در زمینههای مهاجرت و دخالت در امور دانشگاهها و...
نمونه دوم، هم خروج ایلان ماسک از دولت و ایستادگی در برابر ترامپ است که اخبار آن نیز در دو روز گذشته بازتاب فراوانی داشته است. اما در شعارها و سیاستهای خارجی ترامپ، مقاومت به گونه دیگری است. چین و کانادا و مکزیک و اروپا و روسیه و حتی اوکراین هرکدام به نحوی در برابر چالشی به نام ترامپ در حال واکنش نشان دادن هستند.
به نظر میرسد که هیچکدام از شعارهای اصلی او، حداقل و تاکنون در مسیر موفقیت قرار نگرفته است. تنها موردی که میتواند او را به یک موفقیت نسبی برساند، توافق با ایران است. زیرا هر دو طرف در کلیات آنچه که میگویند، اتفاق نظر دارند.
فارغ از درستی یا نادرستی هر ادعایی، ترامپ میگوید ایران نباید سلاح هستهای داشته باشد، ایران هم میگوید که ما دنبال این هدف نیستیم. به قول تاکر کارلسون: «اگر دولت آمریکا میدانست ایران چند هفته با سلاح هستهای فاصله دارد، تا حالا وارد جنگ شده بود.»
پس موضوع فقط جزئیات فنی میماند. این هم تابع توافقات یا تحت مقررات پادمان و با آژانس انرژی اتمی است. مرجع تشخیص چنین هدفی، توافقات و نهادهای بینالمللی است. مگر اینکه طرف ماجرا اسرائیل باشد که بهکلی موضوع متفاوت میشود؛ زیرا هیچ مبنایی را برای توافقی نمیتوان تصور کرد. آنان پیشاپیش همه مقررات و قطعنامههای سازمان ملل را نقض کردهاند؛ مگر مواردی که به سود خودشان باشد.
با این ملاحظه از ابتدای این مذاکرات تاکنون حرف ایران روشن و ثابت بوده است. این حرف هم در سخنان اولیه ویتکاف بازتاب داشت؛ یعنی حق داشتن غنیسازی در چارچوب مقررات آژانس بینالمللی انرژی اتمی و پذیرش نظارت رسمی این آژانس. بنابراین، انتظار میرفت که ایالات متحده همواره بر همان رویکرد اول که قابل تفاهم است پایدار بماند و در بازی اسرائیل نیفتد.
این رویکرد در میان حامیان جوان، رسانهای و آگاه ترامپ در داخل آمریکا نیز طرفدار دارد و در برابر اقدامات مغایر با این رویکرد موضعگیری میکنند. نمونه آن، تاکر کارلسون مجری و روزنامهنگار مشهور و نزدیک به ترامپ است که علیه سیاستهای جنگطلبانه تندروها علیه ایران موضع محکمی گرفته و ادعاهای آنان را رد نمود و در توئیتر نوشت که: «آنها ادعا میکنند ایران فقط چند هفته با آن [ساخت بمب اتمی] فاصله دارد. اگر این حرف برایتان آشناست، به این خاطر است که همین افراد از دهه۹۰ میلادی همین ادعا را مطرح میکردهاند. این یک دروغ است. در واقع هیچ اطلاعات موثق و معتبری وجود ندارد که نشان دهد ایران در آستانه ساخت بمب است یا حتی چنین قصدی دارد. هیچی. هر کسی خلاف این را بگوید یا نادان است یا دروغگو.» و...
به نظر میرسد که این نیروها قادرند که ترامپ را به مواضع قبلی خود بازگردانند. مواضع ایران هم که در سخنرانی ۱۴خرداد مقام رهبری اعلام شد، نشان از ثبات موضعگیری دارد؛ بهویژه آنکه این سخنرانی همچنان راه را برای مسیری که گشوده شده، باز نگهداشته است.
تصور میرود که ترامپ نیازمند به نتیجه رسیدن حداقل یکی از شعارهای خود است. برای این منظور چارهای جز دور شدن از اهداف و خواستههای اسرائیل ندارد.
برداشت کلی این است که نامه اخیر دولت آمریکا به ایران برای ایجاد فشار و امتیازگیری است و ترامپ چارهای جز این ندارد که به مواضع منطقی ایران احترام بگذارد و به مسیر اولیه خود بازگردد.