کد خبر : 121954 |

نظارت اجتماعی؛ کار ویژه احزاب

رضا قاسم‌پور

فعال فرهنگی 

احزاب و نظارت اجتماعی:

شاید بتوان گفت که فارغ از نقش احزاب در تولید قدرت و تلاش برای رسیدن به آن، مهمترین کارکرد احزاب نقش نظارتی آنان است. به عبارتی دیگر نقش نظارتی احزاب، قوی‌تر از قدرت اجرایی احزاب بوده و عمل می‌کند. چرا که کارکرد احزاب فقط شرکت در انتخابات و رسیدن به قدرت نیست! به طوری که شاید حزبی هیچگاه به قدرت نرسد و یا زمان رسیدن آن به قدرت دهه‌ها به درازا بینجامد. مثلا حزب کارگر انگلستان ۵۰ سال زمان را سپری کرد تا به قدرت برسد و کرسی‌های مجلس را به چنگ آورد، بنابراین در این نیم قرن ضمن تلاش برای تربیت نیروی انسانی و نقش آفرینی اجتماعی سیاسی، مهمترین کارکرد حزب نقش نظارتی آن بود. 

 

اصولا تعریف نقش نظارتی احزاب به این گونه است که حزب‌ها در فرآیندی متدیک و ساختارمند نظارت فردی اعضای جامعه را در هم‌اندیشی‌ای جمعی به نظارتی همگانی و کانالیزه تبدیل می‌کنند!

نقش احزاب در افزایش نظارت:

 طبیعی است که علاوه بر حضور عملیاتی احزاب در ایفای نقش نظارتی که از طریق پیگیری‌های جمعی و حقوقی، استفاده از قدرت چانه‌زنی و عامل ارتباطی در ورود به مسائل اجتماعی، گسترده‌ترین و سالم‌ترین و البته ابتدایی‌ترین شکل نظارت اجتماعی احزاب، اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی عمومی است. 

اطلاع‌رسانی که از طریق شبکه‌های حقیقی و مجازی اجتماعی، رسانه‌ها و مطبوعات حزبی و همچنین برگزاری میتینگ‌های سیاسی و غیره صورت می‌گیرد نه تنها بزرگترین حق آحاد ملت و اعضای جامعه، بلکه اولین قدم و پله در ایجاد انگیزه برای مردم است که با پذیرش مسئولیت‌های اجتماعی، در تعاملات مدنی حضور و مشارکت داشته باشند. به زبان ساده‌تر، دانستن بزرگترین سودی است که مردم از نظارت اجتماعی احزاب می‌برند.

خلاء نظارت اجتماعی احزاب:

 اصولا نظارت اجتماعی احزاب را در کجا نمی‌بینیم؟ احزاب در تمامی عرصه‌های اجتماعی حضور دارند. همه مسائل مدنی و اجتماعی از بهداشت و آموزش گرفته تا مسائل اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و حتی مذهبی حوزه همه شمول احزاب برای نظارت هستند. احزاب در فرایند نظارتی حتی می‌توانند به سرزمین‌های ممنوعه فکری و حقیقی هر جامعه‌ای سرک بکشند. اصولا یکی از آسیب‌های حزبی نگاه بخشی‌نگری به کارکردهای حزبی است. احزاب فقط کارکرد سیاسی ندارند که به طور مثال در نقش نظارتیشان به مسائل سیاسی بپردازند! 

می‌خواهم به جمعیت اخوان‌المسلمین یا حتی حزب عدالت و توسعه ترکیه اشاره بکنم که اتفاقا بیشتر از رنگ سیاسیشان، رنگ فعالیت‌های اجتماعی فرهنگی و خیریه به خود گرفته‌اند!

به طور مثال و به زبان ساده‌تر احزاب همان اندازه که مثلا نقش نظارتی سیاسی در نظارت به سلامت یک انتخابات دارند به همان اندازه وظیفه دارند ببینند که مثلا بنگاه‌های خیریه مردمی و دولتی چگونه در خدمت اقشار خاص جامعه هستند، به همان اندازه باید به فکر مدرسه یک روستای دورافتاده و یا مثلا وضعیت سینما و موسیقی و ورزش یک کشور باشند!

دریافت اطلاعات مردمی:

طبیعی است که جمع‌آوری داده‌های اطلاعاتی اولین قدم برای نظارت‌های اجتماعی و سپس تحلیل و آنالیز آن‌هاست. 

ارتباط نظام‌مند و دو سویه، ایجاد شبکه‌های هندسی و زنده ارتباطی بین لایه‌های مختلف مردم و تعامل دو سویه ارتباطی شکل مدرن، کانالیزه و هدفمند جمع‌آوری داده‌های اطلاعاتی از مردم توسط احزاب است. 

به بیانی دیگر در دست داشتن نبض فکری و نیز آگاهی به پالس‌های جمعی ضمایر ناخودآگاه مردم نیز که بحث مهمی در برنامه‌ریزی‌های حزبی است از همین طریق انجام می‌گیرد. 

به بیانی ملموس‌تر این داده‌ها از طریق برگزاری میتینگ‌های هم‌اندیشی مردم و اندیشمندان، جمع‌آوری پرسش‌نامه‌های موردی، مطالعات میدانی و نظرسنجی‌های عمومی، و همچنین تعاملات پایدار دو سویه از طریق ارتباطات مردمی در شعائر ملی دینی مردمی همچنین شبکه‌های اجتماعی صورت می‌گیرد.

نظارت در بازتولید سرمایه اجتماعی:

اولا باید به این نکته توجه داشت که بزرگترین سرمایه اجتماعی هر جامعه‌ای مردم و نیروی انسانی آن و صد البته مردمی با روحیه مشارکت‌جو، پرسشگر، ذهن نقاد و مسئولیت‌پذیر است. همچنین بزرگترین خطر برای این پتانسیل اجتماعی نفوذ روحیه ناامیدی، فراگیر شدن بی‌تفاوتی و بی‌انگیزگی است که یقینا به عدم مشارکت اجتماعی سیاسی و خسارات بزرگ بدل خواهد شد. در این میان طبیعی است که نقش احزاب ایجاد انگیزه برای مشارکت و مسئولیت پذیری و حساس بودن مردم است که می‌توان از آن به بازتولید سرمایه اجتماعی نام برد. همچنین در جوامعی که مردم مشارکت‌جو هستند، سازمان دادن و کانالیزه کردن حرکت‌های مردمی، و تعیین و تعریف نقش برای هر نیروی انسانی و نهایتا جلوگیری از هدررفت توان مدنی مردم همان بازتولید سرمایه‌های اجتماعی محسوب می‌شود.

به بیانی عملیاتی‌تر مثلا جلوگیری از فرار مغزها در کشورهای جهان سومی یکی از فواید احزاب در بازتولید سرمایه‌های اجتماعی است. همچنین آموزش‌های حزبی و تربیت نیروی انسانی کارآمد اجتماعی از ویژگی‌های تولیدی، نظارتی و فراتولیدی یا همان بازتولیدی احزاب است.

نظارت اجتماعی و شفافیت:

بدیهی است که عدم ایفای نقش نظارتی احزاب و جریان‌های مردمی بر رفتارهای سیاسی و اقتصادی دولت‌مردان و گزاره‌های اجتماعی آنان، علاوه بر غبارآلود شدن افق‌های فکری جامعه و پیچیده شدن مسائل سیاسی و عدم تشخیص سره از ناسره، موجب پاسخگو بار نیامدن دولتمردان و همچنین پرسشگر نبودن مردم خواهد شد. 

مسئولان و دولت‌هایی که با احزاب پرسشگر مواجه می‌شوند همواره مجبور به ارائه آمارهایی واقعی و شفاف و گزارش‌هایی علمی از عملکرد خود خواهند بود. و بدیهی است که تصمیمات بزرگ و درست مردم، به طور مثال در بحث انتخابات، بستگی به همین فضای شفاف و یا غبارآلود اجتماعی دارد که در سایه اقدامات احزاب و دول به وجود آمده است. 

هر چه حوزه نظارت اجتماعی ضعیف‌تر و محدودتر شود جامعه همانقدر به پرتگاه‌های اشتباه نزدیک‌تر خواهد شد.

 تاریخ نشان می‌دهد که تشخیص‌ها و تصمیمات اشتباه دولتی، و حزبی و حتی جمعی و مردمی همواره به خاطر نبود جریان نظارتی و عدم شفافیت مسائل سیاسی اقتصادی و اجتماعی بوده است.