کد خبر : 104305 |

سرابِ زمستان

سیدقائم موسوی

تحلیلگر سیاسی

 

در مذاکرات منتهی به برجام، ظریف با ترفندهای رسانه‌ای مرجع سمت و سوی فعل و انفعالات آن برهه بود، برخلاف اکنون که اولیانوف روسی خودش را در قامت مرجع رسانه‌ای بالا کشیده است.

 

اخیرا هم توئیت زده که ایران متن توأم با خلأها و ابهامات را نمی‌پذیرد و سپس همین صحبت‌ها را مشاور تیم مذاکره‌ کننده جمهوری اسلامی هم بر زبان رانده است. حال رابطهٔ سیستمی و ارگانیکی در این بین صادق است یا اتفاقی دیدگاه‌ها با هم مَچ می‌شوند، بحث دیگری است.

 

اینکه چرا برجام تبدیل به کلاف سردرگمی شده که گره‌هایش کور شده‌اند، مجموعه‌ای از علل را شامل می‌شود. از مخالفان پر و پاقرص داخلی- خارجی تا همراهان دست خالیِ داخلی- بین المللی در مرده ریگ شدن آن به نسبت خودشان سهیم هستند.

 

اما اکنون سه عامل بسیار مهم حیاتِ برجام را تبدیل به نوعی زندگیِ نباتی کرده‌اند و هر روز امید به برگشت آن آب می‌رود. تعلل، ضعف اراده و نگاه کاسبکارانه امنیتی آمریکا و اسرائیل یکی از مهمترین علل به محاق رفتن برجام است.

 

دیگری نقش طرف‌های ثالث اعم از منطقه‌ای -بین المللی در ابعاد توازن و منافع است که برجام را به نوعی گروگان گرفته است. در بُعد بین المللی مادامی‌که منافع چین و روسیه ایجاب نکند حمایت مستحکمی از احیاء برجام نخواهند داشت.

 

در بُعد منطقه‌ای مسئلهٔ هسته‌ای به شدت به فرمول توازن قدرت گره خورده و کشورهای منطقه‌ای تسلیح جمهوری اسلامی به فناوری هسته‌ای فارغ از دوگانهٔ صلح‌آمیز- غیرصلح‌آمیز را عامل هژمونی آن می‌دانند و تا جای ممکن از هر گونه خلل و کارشکنی دریغ نمی‌ورزند.

 

آخرین علل به خوش بینی و اعتماد یکسویه و شکننده هستهٔ تصمیم‌گیرندگان به حمایت رقبای بین المللیِ کشورهای غربی از یکسو و فقدان دانشِ بین الملل‌گرایِ مبتنی بر شناخت پارامترهای رقابت‌های جهانی مربوط می‌شود. جایی که اگر حداقل‌هایی هم از تجربه و عقلانیت در کسری از کلیت سیستم وجود داشته باشد، تعارض منافع و جبر ایدیولوژیک آن را بی‌اثر می‌کند.

 

همین امر است که امید به زمستان اروپا، خوش‌بینیِ مفرطی ایجاد کرده است که کِش دادن مذاکرات منجر به اخذ امتیازات حداکثری خواهد شد. فارغ از اینکه طرف اصلی مذاکرات اروپا نیست و آمریکا بر اساس نیاز اروپا سفرهٔ استغاثه پهن نخواهد کرد. این مازاد بر این واقعیت است که پاشنهٔ آشیل کنونی اروپا گاز است و جمهوری اسلامی خود در زمستان‌ها در این وادی، کُمیتش می‌لنگد.

 

در نقبی تاریخی نیز یکی از علل تاریخی تعلل رضاشاه در مصالحه با متفقین اشتباه محاسباتی در روند جنگ جهانی دوم بوده و متوهمانه تصور می‌کرد با دست یافتن هیتلر به چاه‌های نفتی قفقاز، فاتح نهایی نبرد خواهد بود. همین امر موجب اشغال کشور و فلاکت‌های تالی آن شد.

 

اکنون نیز چشم بستن بر زمستانِ تحریم، فساد سیستماتیک، تورم، بیکاری، بی‌ثباتی قیمت‌ها و نارضایتی عمومی و دل بستن به زمستانِ اروپا سرابی بیش نیست.

 

بایستی شجاعانه بدون تأسی به تجاوز روسیه به اوکراین و این‌همانی تحریم‌های روسیه با تقابل با غرب، مطمئن بود که ابرهای تخیل و شعار، هیچ واقعیتِ ملموسی را پشتیبانی نخواهند کرد. بهتر است فکر نان برجام بود تا خربزهٔ زمستان اروپایِ ناشی از قطع گاز روسیه به اروپا!