ارزیابی جواد منصوری از سند همکاری ۲۵ ساله با چین در گفتگو با مستقل؛

امتیاز دادن در بلندمدت به نفع هیچ کشوری نیست

برای ارزیابی سند همکاری ایران و چین گفتگو کردیم با جواد منصوری، اولین فرمانده سپاه پاسداران، سفیر ایران در چین طی سال‌های ۸۵ تا ۸۸ که مشروح آن را می‌خوانیم:

امتیاز دادن در بلندمدت به نفع هیچ کشوری نیست

تحلیل کلی شما درباره اتحاد با شرق از سوی ایران چیست؟

در آغاز (درباره این سند) باید بگویم که بحث اتحاد با شرق مطرح نیست و صرفا بحث همکاری و هماهنگی میان ایران و چین است و در این ارتباط طبعا دو طرف بر اساس منافع متقابل تصمیم‌گیری می‌کنند و به این ترتیب بحث ادغام و یا اتحاد مطلقا میان ایران و چین مطرح نیست.

بایدن اعلام کرده از این قرارداد نگران است؛ این تفاهم‌نامه تا چه حد در تغییر رفتار غرب نسبت به ما تاثیر خواهد داشت؟

غرب طبیعتا به هیچ عنوان نمی‌خواهد که ایران در روابط خارجی خود بتواند موفقیت‌هایی را داشته باشد و دوم اینکه غربی‌ها همیشه طالب این هستند که خودشان بر ایران مسلط باشند در حالیکه ایران نه شرقی و نه غربی است، نتیجتا همکاری ما با چین نه به معنای سلطه‌ی چین است و نه به معنا قطع روابط با غرب.

غرب اگر تمایل داشته باشد که با ایران همکاری واقعی داشته باشد طبعا ایران هم مخالفتی ندارد. همکاری راهبردی ایران و چین ناشی از اعتماد متقابل میان این دو کشور و متقابلا عدم اعتماد به غرب در چهار دهه گذشته است که در حال حاضر منجر به این تفاهم‌نامه شده است.

با توجه به اینکه عمده تجارت خارجی چین با آمریکاست، چقدر می‌توان به چین اعتماد کرد و به‌نظر شما چین در صورت فشار از سوی امریکا ممکن است تفاهم‌نامه‌های خود را با ایران لغو کند؟

قطعا چین در حال تغییر این شرایط است و قرار نیست چین همه‌ی سیاست‌های خودش را دگرگون کند بلکه بحث بر سر این است که یک جانبه‌گرایی آمریکا و اقدامات غیرقانونی و تحریم‌های ظالمانه‌ی آمریکا را پاسخ دهد و گرنه بحث این نیست که بخواهد کل روابطش را با آمریکا قطع کند.

چرا در جامعه واکنش‌های منفی بسیاری نسبت به این تفاهم‌نامه ایجاد شد؟ آیا این واکنش برخاسته از شرق‌ستیزی جامعه ایران است؟

مقداری از ابتدا غربی‌ها به شدت علیه این روابط سم‌پاشی کردند و مطالب زیادی را به دروغ منتشر کردند و به علاوه در داخل هم طبیعتا افرادی به این جریان دامن زدند و اصطلاحاتی مثل قرارداد ترکمنچای و ۱۹۱۹ و این بحث.ها را مطرح کردند که اصلا در این مسئله بی‌معناست؛ وقتی ایران اینگونه مواضع خارجی قاطعی را تاکنون داشته این اصطلاحات و تعبیرها معنا ندارد به علاوه اینکه از کجا این قرارداد چنین بحث درآمده؟ در صورتیکه اصلا جزئیات این قرارداد دیده نشده است و هر قراردادی برای اجرایی شدن باید مراحل قانونی شدن خودش را طی کند و اینطور نیست که از فردا صبح ایرانی‌ها و چینی‌ها هر کاری دلشان خواست بکنند.

باید تک تک مصوبات و بندهای این سند در مراحل اجرایی کاملا از نظر حقوقی، مالی و اداری روشن شود و به تصویب مجلس برسد سپس اجرایی شود.

عده‌ای این ادعا را مطرح می‌کنند که سیاست چین بدهکار کردن کشورها و کشاندن ما به سمت سرنوشت کشور‌های افریقایی مرتبط با چین است. این ادعا چقدر صحت دارد و تفاهم‌نامه با چین تا چه حد برای ما الزام‌آور است؟

اولا این سند برای ما الزام‌آور نیست دوم اینکه با تاکید می‌گویم که ما باید روی امکانات و نیروها و بازارهای خودمان کار کنیم و اولویت داشته باشیم اما این قراردادها می‌تواند به تحولات مورد نیاز خارجی کمک کند بنابراین هرگونه وام گرفتن، هر گونه امتیاز دادن قطعا در بلندمدت به نفع هیچ کشوری نیست.

ما اتفاقا در چهل سال گذشته سیاست اتکا به خارجی از غرب و شرق را نداشته‌ایم و امروز علیرغم تمام مشکلات سال‌های اخیر ما کمترین تعهدات ارزی خارجی را نسبت به کشورهای دیگر داریم.

شما دیگر کشورها را ببینید که چقدر بدهی خارجی دارند. مقداری از تعهدات ارزی ما نیز بحث تبادلات تجاری است.

در صورت بازگشت آمریکا به برجام و رفع تحریم‌ها ممکن است ایران ناقض این تفاهم‌نامه باشد؟ مانند شرایط بعد از برجام که تکنسین‌های چینی از مناطق نفتی و صنعتی اخراج شدند و عمدتا فرانسوی‌ها کارها را بر عهده گرفتند.

من خیلی بعید می‌دانم که غرب حاضر باشد با ما یک روابطی بر اساس احترام متقابل، منافع متقابل و به نوعی ارتباط برد-برد داشته باشد و این اتفاق یک انقلاب بزرگ است که آن‌ها چنین تغییر جهتی را بدهند.

این عدم ارتباط در میان‌مدت است یا بلندمدت؟

بلندمدت. اگر این اتفاق بیافتد انقلاب بزرگی‌ست که غرب حاضر شود با ایران بر اساس منافع متقابل ارتباط برقرار کند. ما از ابتدای انقلاب تاکنون هرچه با غرب رابطه داشتیم به ضررمان تمام شده و هر قراردادی امضا شده و قول و قراری گذاشته شده بر علیه ما تمام شده است.

اولین مذاکرات ما پس از انقلاب با آمریکا در سال ۵۹ در بیانیه الجزایر بود که آمریکایی‌ها رسما در آن بیانیه امضا کردند که تعهد می‌دهند به ۴ شرط عمل کنند و به یکی از آن‌ها هم عمل نکردند.

چرا میل دولت‌ها در ایران عمدتا به سوی ارتباط با غرب است؟

همیشه اینطور نبوده است، این دولت به صراحت چنین ایده‌ای دارد و به علاوه اینکه بحث نفوذ در دستگاه‌های دولتی ما جدی است. من بارها و بارها به صراحت با مسئولیت قانونی و شرعی اعلام کرده‌ام که نفوذ سازمان‌های اطلاعاتی و افراد فاسد و نالایق و منافقین وجود دارد.

عدم پذیرش اف.ای.تی.اف مسلما در این نوع روابط نیز گریبان‌گیر ایران خواهد شد، ایران چه راهکاری برای این مشکل خواهد داشت؟

من در این زمینه صاحب نظر نیستم.

احتمال می‌دهم که این ادعا واقعیت نداشته باشد اما به هر حال باز هم فکر می‌کنم که اگر قرار باشد که ما دلار را در روابط با کشورهای دیگر حذف کنیم اصلا نیاز به اف.ای.تی.اف نیست که به تدریج به این سمت در حال حرکت هستیم و تصمیم قاطعی در حذف دلار وجود دارد که ممکن است در زمان‌های اینده تحقق یابد.

نکته آخر

نکته آخر این است که جمهوری اسلامی باید بتواند با توجه به ویژگی‌های خودش نسبت به روابط خارجی بسیار محتاطانه عمل کند و روی استقلال به معنای واقعی تکیه کند و برای این منظور باید تمام امکانات بزرگ و کوچک را برای رفع نیازهای کشور به کار ببندد. ما اتکا به غرب و شرق و واردات که بدتر از همه است را باید حل کنیم.

 

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها